امیرمحمدامیرمحمد، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 6 روز سن داره

▒▒ پسر طلا : امیرمحمد مامان ▒▒

مامان نهار امروز چيزي كه من ميخام ميپزيا ..!!

به نظر شما در اين يخچال و كي باز كرده  ؟ جز امير محمد فضول كسي نيست كه  از اين ها  ازين ماهي ها  بپز مامان برو بچه تو گلو درد داري ماهي ميخواي چيكار ؟ الفراررررررررررررررر مامان اومد  بريم سراغ ماكاروني هايي كه ريختيم رو زمين عاشق تيوي هم هستم شديددددددددددددددددددددددددد از گاوه هم ديگه نميترسم دلتون بسوزه قابل توجه خاله زهره كه ميگفت دلم براش ميسوزه برش دار ...
7 آذر 1391

شروع يك مريضي گريه آور

واي نزديك 2 هفته اي بود كه امير محمد بي خود وبي جهت گريه هاي ممتد داشت  دكترم بردم گفت بهانه گير شده  يه شب اميرمحمد تب 41 درجه كرد فرداش بردمش دوباره دكتر گفت گلوش چركي شده  4 تا آمپول خورد و يه عالمه شربت كه هنوزم داره ميخوره  امام حالا خيلي بهتره  هوا هم خيلي سرده  اين كونفي بي بي هم اصلا خوب نبود پاشو بدجور سوزوند  رفتيم سراغ همون مولفيكسه خودمون نرم و راحت بدون 1 بار سوختگي    اميرمحمد من اگه تو خونه نباشم ديگه ملالي براش نيست عاشق باباشه  اين عشقه ديگه عشق كي گفت اذيته ...!! بزنش مامان بزن تو سرش&...
7 آذر 1391

چي بگم چي نگم از شيطونيات وااااااااااااااااااااااااااااااي

مبل بيچاره از دست تو له شد ديگه اميرمحمد..!!!! البته لازم بذكر است كه امير آقاي ما اندازه 6 سانت يه خط قشنگ نميدونم با چي رو مبل كشيده  و پارش كرده ككه من و بابايي مجبور شديم از دست تو مبل هارو پشت و رو كنيم  تو عكس هاي بعدي ميبينيد حالا   ب ببين من چقد مظلومم بخدا كاري ندارم من...!!   خطر سقوط داره تهديدم ميكنه خوب ماماني حواسش پرته  كليدارو بزنم لامپا بسوزه هه هه هه هه هه   زدم  زدم زدم  خستگي در كنيم حالا اعععععععععععععععع  مامان  اين فيلماي تركي چقد خالي بندي داره فك نكنين من مير...
7 آذر 1391

بعد تاخير با عكس هاي عيد قربان اومديم

سلام خوبين شرمنده كه نبودم  رم ريدرم درست كار نميكرد تا عكسارو خوب بزارم  اين مال هفته قبل عيد قربان كه خاله ماماني  داشت ميرفت حچ تمتع گرگان بوديم رفته بوديم بدرقه  در حال گوجه خورد ن با ماماني  تو ترميناللللل  روزاي قبل عيد گرگان بوديم براي روز عرفه  اينم عكساي اميرمحمد در راه گرگان كه با ماماني و دايي ادا بازي درمياورد      اينجا روز عيد قربان خونه عمو موسي اميرمحمد بوديم ما  پيشاني اميرمحمدم خوني كردن  هيچيم نخورد اميرمحمد نه گوشت نه جيگر  فقط بازي كرد&nb...
15 آبان 1391

تولد ماماني مبارككككككككككككك

هورااااااااااا تفلد مامانمه ماماني 22 تموم كرد رفت تو 23  هي روزگار پيرشديم ديگهههههههههههههههههههههههههههههههههههههه به به نصفشو خوريدم خوشمزه بود نصفش مال دايي هاستتتتتت قسمت گلاش مال دايي هاست اينم كادويي كه اميرمحمد و باباش زحمت كشيدن  دستشون درد نكنه  باز شود ديده شود بلكه پسنديده شود دقيقا  همون بويي كه چند ساله دنبالش بودمممممممممممممم اينم دلقكاي تولددددددددددددددددد هههههه نه شوخي كردم  امير محمد ه...
15 آبان 1391

11 ماهگيتم مبارك باشه گل پسرم

پسر گلم بزرگ شده خيلي كاراي جديد ميكنه  ديگه كم كم داره حرف ميزنه  خودش وايميسه ميشينه    و ازژ همه مهمترررررررررررررررررررررر 3 قدم به سمت جلو برميداره قربون پسر زرنگم بشم مننننننننن     اندراحوالات اميرمحمد در روزهاي اول 11 ماهگي  اينجا اداي گانگستر هارو درمياره      گانگستر خارجي هم هست بوس ميفرسته كار هر روزش اين روزا حيلي تيوي ميبينه  علاقه شديد پيدا كرده البته خداروشكر آقا گاوه هستتتتت پسر به اين خفني ديده بوديد مار دور گردنش جل الخالق  جل الخالق&nbs...
14 آبان 1391

برگشتيم دوباره . شيطنت هاي اميرمحمد امون ميبره ها

سلام  بالاخره اومديم واي نميدونين چقد اميرمحمد شيطون شده  واسه خودش يه عالمه كلمات عجيب غريب ميگه با سرعت نور ميره رو مبلا  رو تخت  واييييي در كابينتا باز ميكنه وسيله هاشو ميريزه بيرون  اصن يه وضي     قصد داره بره رو تخت منو ديده خودشو لوس كرده منو خر ميكنه  اينجا ديگه موفق شده ذوق ذوق ذوق ميكنه      واي همش من وباباش ميترسيم  تا غافل ميشيم رو مبله  ميخاد كليد لامپ و برنه  آها روشن شدددددددددددد يه گاو داريم كه اميرمحمد ازش ميترسه گذاشتيم جلو ميز تلوزيون اونجا نره  فق با يه چيز سرگرم ميشه شو بزاريم براش شاد...
2 آبان 1391

اينم عكسهاي جديد كه دايي يمين داده و عكساي ديشب كه مامان بزرگ بابابزرگ و دايي يمين خونه ما بودن

    اينا مال ديشبه جديده جديده اينا هم رو پاي بابابزرگت بودي عكساي نازي شده    ا اینجا داره به من میخنده به بابابزرگ محمدرضاش ميگه هيجه عكساي ديشب تموم و اينم عكسهاي قبل پاييز كه رفته بوديم چه جا بغل ماماني تو ارتفافعات هي دوربين بيا اينجا ار من عسك بگيرررر مامان تو چرا تو عكسا نيستي ؟؟؟همش ؟؟؟ اينم با بهترين بابابزرگ جهان (بابا حاجي محمدرضا ) عه شمايي كه قربون دستت عجب سيسموني مشتي برام خريدي دستت درست او...
16 مهر 1391

سلامي گرم به گرمي ويندوز جديد ماماني

سلام همگي خوبين ؟؟خوشين سلامتين ؟؟؟ ويندوز ماماني رو دايي يمين استادش كرد و الان يه سيستم خوشمل داريم در خدمتمون ويندوز هوشمند ملي داريم هورااا ولي چه بد ..!!!! گوشي ماماني هنوز درست نشده البته چند تا عكس از تو گوشي بابايي براتون ميزارم ولي غصه نخورين دايي يمين چند تا عكس از ژسملي گرفته قراره ميل كنه برامون ولي در كل اندر احوالات امير محمد در روزهاي غيبت بدين صورته به مدت 10 الي 20 ثانيه خودش وايميسه كلماتي كه هم ميگه ايناس : بابا ماما دايي دد(بيرون) ايا(بيا) اده(بده) اگي(بگير) آبه(آب بده) ممه ممه ممه ممه (غذا ميخواد؟...
14 مهر 1391

10 ماهگیتم مبارک پسر گلم ..!!!!!!!!!!!!

سلام به همه ی خاله ها و مامان ها و نی نی ها و فامیل ها  باید بگم با عرض شرمندگی  مامانی تاپ گوشیش سوخته دیگه گوشیش خرابه نمیتونه ازم عکس بگیره و مسئله مهمتر اینکه کامپیوترشم ویروسی شده شدید  الان دایی جون قراره از تهران با تیم ویووعر درستش کن خدا کنه درست بشه  گوشی هم که حالا حالاها معلوم نیست کی درست بشه  ولی خوب رمشو دارم یه سری عکس جدید داشتم براتون میزارم  10 ماهگیتم مبارکککک    که البته الان نخوند مموری رو بعدا میزارم   
9 مهر 1391