برگشتيم دوباره . شيطنت هاي اميرمحمد امون ميبره ها
سلام
بالاخره اومديم
واي نميدونين چقد اميرمحمد شيطون شده
واسه خودش يه عالمه كلمات عجيب غريب ميگه با سرعت نور ميره رو مبلا
رو تخت
واييييي
در كابينتا باز ميكنه وسيله هاشو ميريزه بيرون
اصن يه وضي
قصد داره بره رو تخت منو ديده خودشو لوس كرده منو خر ميكنه
اينجا ديگه موفق شده ذوق ذوق ذوق ميكنه
واي همش من وباباش ميترسيم
تا غافل ميشيم رو مبله
ميخاد كليد لامپ و برنه
آها روشن شدددددددددددد
يه گاو داريم كه اميرمحمد ازش ميترسه گذاشتيم جلو ميز تلوزيون اونجا نره
فق با يه چيز سرگرم ميشه شو بزاريم براش شاد نگاه كنه
ياد محو تلوزيون ميشه يا ميرقصه دست ميزنه
خوب ديگه جالا لو نده مارو ديگه
وايسا ببينم چيه
عه اين بازيگره چه عجببببببب
زياد خوشت نياد هي اسك ميگيري از ما
لم بديم يكم
مامان نميشه با چسب حرارتي مو به كلم بچسبونم
؟
اينجا هم داره يه خيار چنبرو سوراخ ميكنه