▒▒ پسر طلا : امیرمحمد مامان ▒▒

بعله ديگه خودش ميره بالا حالي ميكنه  حالا ميخاد بياد پايين نميتونه جيغ ميزنه كه نجاتم بديد      روز پدر  عشق دختر شدن داره    اينم ول گردي هاش تو حياط كه حال ميكنه و دور ميزنه و با سايش بازي ميكنه و جوجه هاي كوچولوش كه بزرگ شدن            اداي مامانشو در مياره و ميره لباساي تميز و پهن ميكنه رو بند كوچولوش  اي خداااااااااا فقط خرابكاري ميكنه همين       خدا نكنه فيلم اكشن بده تيوي  يه دستش موبايل ميگيره يكي ديگه تفنگ  ...

بعد از كلي غيبت اومديم  چون حوصله آپلود با سرعت افقتضاح رو نداشتيم  بازم اومديم  ماماني كه امتحان داشت بابايي پسري رو ميبرد به گردش   ...

يه سري جملات نامفهموم و كلمات داريم كه امير محمد ميگه يه سري كاراي جديددم ميكنه  كلمات : انگليسي مينويسم تا تلفظش معلوم بشه  جوجه : teta ببعي : abi كفش :dash بريم : be im حالت تعجب ترس : this is whos thas شكلات رو باز كن : taghe zes عوضم كن : abaz آب بده : ab bedesh بده : bedesh آب بريز :‌ab beis بابا : baaa baaaaaaa e عيسي :ida غذا : ma ma ma ma  علي پسر عموش : ato ya atezes يا علي  : yyyyyyyyyyaaa aaaato كاراشم  : كفش و جوراب پاش ميكنه  فوق العاده شرره بوس و ناز ياد گرفته دستمال مياره دماغشو پاك ميكنه ...

جمعه هفته پيش ماماني با ژيلت كچلم كرد  اصلا هم ناراحت نبودم  1 ساعت بعدش  2 روز بعد  4 روز  1 هفته بعد  اليته  از دهنش خيلي آب مياد بخاطر دندون هاي كرسي پايين  و مماخشم كه ماشالله  آبريزش بهاره گرفته  با عرض معذرت از مماخم نور ميزنه  ...

دختر ميشه  درس ميخونه مث مامان مامانش موقع خواب دستشو پل ميكنه دنبال كارت ويزيته تيپ ميزنه غروبا ميره با كاكسكه بيرون خودش با چنگال هندوانه خربزه ميخوره  ...

گاو تاب سواري رو بيخيال شد شاسخين نشست رو تاب   كاميون 130 كيلوگرمي رو تحمل ميكنه  اصلا تحويلش نميگيره اميرمحمد بن10 جديد كه دوسش داره آقا گاوه اومد بالا كمد و تام و جري اضافه شدند  باب اسفنجي ريسه هم رفت بالا ماشين كنترلي جديدش تابلو كوچولوهاي دايي يعقوب     اينم خودش كه طبقه پايين مختص خودشه الان توپش اونجاست   ...