سفر به گنبد
بعد امتحاناي ماماني رفتيم به گنبد خونه عمه زهرا و اونجا خيلي خوش گذشت رفتيم به قصر بادي ولي اميرمحمد خيلي ميترسيدش و 18 خرداد بود كه پسر عموت كه اسمش عرشيا شده توي 7 ماهگي و به طور دقيق در 32 هفتگي بر اثر جدا شدن جفت بدنيا اومد و فعلا تو دستگاهه و ما هنوز نديديمش ريه اش هنوز تشكيل نشده و تو بيمارستاني يكي دو ماهي هست اميدوارم زودتر حالش خوب بشه و بياد و بزرگ بشه و دوست تو بشه ...
برگشت به خونه و 18 ماهگي اميرمحمد و واكسن دردناكش
واكسنش خيلي بد بود تا 2 روز تب شديد داشتي دستت پات و قطره بود و ديگه تموم شد رفتتتتتتتتتتت تا 6 سالگي وقتي از خواب پا ميشه صبحانه ميخوره اينم لباس تابستونياش كه از گنبد خريديم اينم اميرمحمد و علي كه به پارك بردمشون و اميرمحمد ول كن ماجرا نبود تا 10 شب علافش بوديم اميرمحمدم هست و براي خودش ميچرخه تا آپ بعدي باي باي ...