امیرمحمدامیرمحمد، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 1 روز سن داره

▒▒ پسر طلا : امیرمحمد مامان ▒▒

اندر احوالات امیرمحمد در سفر به گنبد خونه عمه زهرا ش

1391/6/19 23:11
نویسنده : مطهره جون
487 بازدید
اشتراک گذاری

لباسای امیرمحمد آمادس

خود امیرمحمدم رفته حموم آمادس

اینم پوشکی که خاله مهرناز بهمون معرفی کرد  که خوبه بدک نیست

البته هیچی به مولفیکس نمیرسه

هر چند الان 5 تا کینگ بابایی خریده هم در میزنه هم چسباش خوب نیست فعلا مجبوری استفاده میکنیم دیگه

خوب سرلاکتم بخور

بازی میکنه تا باباش از اداره بیاد بریم  گنبد ..!

جاتون خالی گنبد خوش گذشت منتاها پسر شیطون ما یه خرابکاری کوچولو کرد

پسرعمش محمدحسین خیلی شرو و  فضوله 6 سالشه

اومدیم سر میز به امییرمحمد برنج بدیم داغ بود گذاشتیم خنک شه

امیرمحمد شکلاتارو گرفت  محمد حسین رفت برداره  امیرمحمد بشقاب و پشت و رو کرد رو گردن  محمد حسین

چنان سوخته بود دور خونه میچچرخیییید

پسر من شررر ووو   فضول تره

خدا به دادم برسه

اینجا امیرمحمد و محمد حسین و ملیکا دختر همسایشون که 1 سالشه 

که امیرمحمد جان خوابش میومد غررغرغرغر میکرد

خیلی آروم و مودب بود برعکس امیرمحمددددددددددددددددددددد

ولی بعدش از خواب پا شد محمد حسین گذاشتش تو سطل خونه سازی دور خونه ویراج میدادن باا هم

شبم  رفتیم شهر جادویی ازین بازی های الکتریکی  خوب بود

من یه بولینگ بازی کردم از 90 -33آوردم

هههه

چقد زرنگمممممم.!!!!!!!

موقع رفتنم امیرمحمد گیر داده بود به تخت سوسن دخترعمش

امیرمحمد که نمیتونست  با هیچکدوم باری کنه ولی همینطوری گذاشتیمش روی یکی از حیوونا که میچرخه البته ثابته اینجا

اینم یه قورباغه که کادوی سوسن جونه

دستش درد نکنه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

زهره
20 شهریور 91 1:03
سلام ممنونم سر زدي عزيزم واي چه پسر خوشملي داريم پوشكش چيه؟چه نازه!چارخونس آتله سفيد و سياه بردمش... فعلا باي
آرشام
20 شهریور 91 10:03
ملسی حاله دون که به من تبلیک گفتی
زهره
20 شهریور 91 20:42
اره عزيزم همون آتله بوده...كارش عاليه
سوگل
21 شهریور 91 14:43
عزیزم آپت مثل همیشه عالی بود پسر خوشمل وبامزه چشم عکساشونو میذارم
سحر
23 شهریور 91 10:59
چه پسر بلایی دارین شما........مثل دختر من شیطونه....هههههه.....خدا به دادمون برسه