اتفاق بد
بعد از برگشت از گنبد متوجه شدیم که پدربزرگم حالش خوب نیست و رفتیم به دیدنش و بعد از برگشت امیرمحمد سرمای سختی خورد و به مامانیش داد
روز یکشنبه صبح خبردار شدم پدربزرگ عزیزم دار فانی رو وداع گفت
رفتی و دلم برای خنده هایت تنگه
اشک تو چشامه
قلم گریه کنننننننننننننن
پدربزرگ پدری مامانی
و جد امیرمحمد
امیرمحمد در 16 روزگی با جدش
در 4 ماهگی وقتی بابام از مکه اومده بود
چه زود گذشت
رفتی و سومت هم گدشت
غم رفتنت مارو سوزوند
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی