ما رفتیم خونهشون با دایی ها : اینجا فرودگاه گرگانه بدرقه بابا بزرگت با دایی یمین و باباعیسی : دایی ها هر بلایی که بگی سرت میاوردن : و 24 فروردین حاج بابا برگشت و کلی سوغاتی برای تو آوردن ...
تولدت مبارک گل پسرم فرشارو بابایی داده بود قالی شوویی آخه یه هفته قبل عید نوروز بود چه کیک خوشمزه ای بابا فراموشکارت شمع یادش رفته مامان بیچاره مقوایی درست کرده ...
١١آذر 90 ساعت 11 شب روز دهم دردم گرفت و رفتیم بیمارستان مسعود گرگان سزارین کردم وزن نینی 3600 قد 50 و دور سر 37 بود با بی حسی اسپاینال سزارین شدم لحظه تولد نینیمو دیدم ولی یکم زردی داشتی گلکم که خوب شدی اینم دقیقه اولی که بدنیا اومدیه : تو بیمارستان ...