اولین بارش بود امیرمحمد که میفهمید محرم چیه تو 6 محرم بدنیا اومد سال بعدش شام غریبان بردمش ولی متوجه نمیشد که امسال میفهمید چیه ..!! امامزاده یحیی بن زید گنبد کاووس خونه عمه زهرا عکسای امیرمحمد و علی و محمد حسین ...
یه چیزایی ازت میبینیم که واقعا تعجب داره واقعا بزرگ شده کامل حرف میزنه عاشق نقاشیه شعر یه توپ دارم قلقلیه رو میخونه درک و فهمش بالا رفته باهوشه خدابزرگت کنه گلم ...
بعد از برگشت از گنبد متوجه شدیم که پدربزرگم حالش خوب نیست و رفتیم به دیدنش و بعد از برگشت امیرمحمد سرمای سختی خورد و به مامانیش داد روز یکشنبه صبح خبردار شدم پدربزرگ عزیزم دار فانی رو وداع گفت رفتی و دلم برای خنده هایت تنگه اشک تو چشامه قلم گریه کنننننننننننننن پدربزرگ پدری مامانی و جد امیرمحمد امیرمحمد در 16 روزگی با جدش در 4 ماهگی وقتی بابام از مکه اومده بود چه زود گذشت رفتی و سومت هم گدشت غم رفتنت مارو سوزوند ...
سلام با کلی تاخیر برگشتیم پسر خشن هر ماه جایزه امیرمحمد یه کیک تولده حالا یا تولد باشه یا نباشه کیکرو داره کیف میکنه برا خودش بخور و بخواب بچگی چقد خوبه گشت و گزاااار لم دادن ...